تدوین کننده: مهدی مستأجران
بشارتهای اناجیل و تورات
بشارتهای انجیل به آمدن حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) و تحریف بشارتها
«تسلیدهنده» پیامبر اسلام است
«روح راستی» پیامبر اسلام است
رئیس جهان کیست؟
بشارتهای اناجیل و تورات
بشارتهای انجیل به آمدن حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) و تحریف بشارتها
شاید کمتر کسی تصور کند که در کتاب مذهبی مسیحیان یعنی «عهد جدید» جملاتی وجود دارد. که بیپرده و در کمال صراحت بر ظهور پیامبر اسلام حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) بشارت میدهد با آن که پدران روحانی تا آنجا که میتوانستند مطالب مربوط به پیامبر اسلام را حذف یا دگرگون میکردند ولی هنوز هم لابلای اناجیل فعلی جملاتی در این زمینه به چشم میخورد که به خوبی واضح است مقصود از آنا پیامبر عزیز اسلام است اینک به چند نمونه از این بشارتها اشاره میکنیم.
«تسلی دهنده» پیامبر اسلام است
انجیل یوحنا مینویسد: «و من از پدر سوال میکنم که تسلی دهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند» «لیکن چون تسلی دهنده که او را ازجانب پدر نزد شما میفرستم، آید یعنی روح راستی که از پدر صادر میگردد او بر من شهادت خواهد داد» «و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم»
«تسلی دهنده» روح القدس نیست
اگر گفته شود تسلی دهنده روحالقدس است باید گفت شواهدی برخلاف آن وجود دارد که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره میشود:
جملات گذشته به ظهور مسیح (علی نبینا و علیهالسلام) بشارت میدهد که آمدنش مشروط به رفتن مسیح است و شخصیت عظیم و روحانی او به اندازهای از مسیح برتر و بالاتر است که رفتن عیسی (علی نبینا و علیهالسلام) به منظور ظهور و تابش آن خورشید فروزان ربای بشریت بسی سودمندتر است این مشخصات به هیچ وجه با روحالقدس نمیسازد زیرا وی فرشتهای حامل وحی است و واسطه بین خدا و انبیاء است که از جانب حق تعالی آیات و پیامهای الهی را در طول بعثت پیامبران نزد آنان آورده و بر قلوب پاکشان فرود میآورده و آمدن او مشروط به رفتن مسیح نبوده است و علاوه بر این وجود روحالقدس برای بشر سودمندتر از وجود مسیح (علینبینا و علیهالسلام) نمیباشد تا رفتن مسیح بسی سودمندتر باشد.
صاحب کتاب اظهارالحق از کتاب لبالتواریخ که مؤلف آن مسیحی است نقل میکند که: «یهود و نصاری در زمان محمد (صلیالله علیه و آله) به انتظار پیامبر موعود بودند و از این زمینه مساعد، نفع عظیمی برای محمد (صلیالله علیه و آله) حاصل شد، که دعوت کرد من همان پیامبر موعود هستم.
البته ادعای پیامبر اسلام کاملاً مطابق با واقع بود و نشانههائی که در تورات و انجیل در وصف پیغمبر خاتم حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) گفته شده بود دربارة آن حضرت صدق میکرد و لذا عدة زیادی از مسیحیان و یهودیان با انصاف و حقجو به حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) ایمان آوردند.
نجاشی پادشاه حبشه، وقتی نامة پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) به او رسید گفت: «بخدا سوگند که او همان پیامبری است که اهل کتاب در انتظار او هستند.»
آنچه تاکنون یادآوری شد بر اساس ترجمه فارسی انجیل است ولی بررسی ترجمههای مختلف اناجیل و رجوع به ترجمه عبری انجیل این حقیقت را روشن میسازد که انجیل فارسی و عربی مطابق با اصل یونانی معتبر ترجمه نشده است زیرا نسخههای عبری انجیل «علزعویر» که به معنای احمد است ذکر کرده است. کشیشان و پدران روحانی در اصل یونانی دست بردند و پریکیتوس را به پاراکیتوس تبدیل کردند و در ترجمههای فارسی و عربی مطابق پاراکیتوس به تسلی دهنده ترجمه کردند تا مردم نفهمند این بشارت دربارة پیامبر عزیز اسلام است غافل از آن که حقیقت زیر پرده نمیماند و سرانجام ظاهر خواهد شد که منظور حضرت عیسی (علی نبینا و علیهالسلام) از آن بشارت، همان پیامبر اسلام حضرت احمد بوده است. چنانکه قرآن کریم یادآوری میکند: «و اذ قال عیسیبنمریم یا بنی اسرائیل انی رسولالله الیکم مصدق لما بین یدی من التوراه و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد…» سوره صف آیه 6
و آنگاه که عیسی پسر مریم با لن اسرائل گفت:همانا من فرستادة خدایم به سوی شما درستی تورات را تصدیق میکنم و نیز نوید میدهم به پیامبری که پس از من در میرسد و نام او احمد است.
«روح راستی» پیامبر اسلام است
انجیل یوحنا مینویسد: «و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم لکن الان طاقت تحمل آنها را ندارید و لیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلم نمیکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد».
«روح راستی» صفتی است برای کلمه «او» که اشاره به همان تسلی دهنده میباشد و در پیش دانستیم که مقصود از آن پیامبر اسلام یعنی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) است.
مطلب دیگری که از مطالب این قسمت بدست میآید کامل نبودن دین مسیح (علی نبینا و علیهالسلام) است زیرا میگوید: چون او آید شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد. پس معلوم میشود مسیح جمیع راستی را نیاورده و آن را محول به پیامبر بعد از خود یعنی حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) نموده که آیین مقدسش کامل و همه قوانین آن مطابق خواستههای بشری است.
رئیس جهان کیست؟
انجیل یوحنا مینویسد: «بعد از این بسیار با شما نخواهم گفت، زیرا که رئیس این جهان میآید و در من چیزی ندارد» رئیس جهان پیامبر بعد از مسیح (علی نبینا و علیهالسلام) است زیرا ریاست روحانی و زمام معنوی جهان بشریت با انبیاء بزرگ الهی است که فرمانداران خدا در روی زمین و نمایندگان اویند، و رئیس جهان خداوند نیست زیرا در جملة فوق مسیح(علینبینا و علیهالسلام) خبر میدهد که بعداً رئیس جهان میآید.
«کشیش فندر آلمانی» در این مورد که نتوانسته است «رئیس جهان» را با روحالقدس با خود حضرت مسیح(علینبینا و علیهالسلام) تطبیق دهد دچار هزیان و پریشانگویی گشته و میگوید: «به اتفاق عموم مفسرین انجیل (البته همان مفسرینی که در اصل انجیل دست بردهاند) مقصود از رئیس جهان شیطانست که رئیس گناه کاران و منحرفین است». ولی با اندک تأمل روشن میشود که خود این توجیه و تفسیر از دستبردهای شیطان است که از مجرای فکر کوتاه مفسرین انجیل، خویشتن را رئیس جهان خوانده و خود را به جای پرقلیط موعود انجیل وانمود ساخته است! رئیس جهان مأمور الهی است و بند 8 باب شانزدهم انجیل یوحنا او را مأمور الهی خوانده که جهانیان را به داوری و عدالت ملزم و مجبور میسازد از آنچه گذشت به روشنی در مییابیم که بشارات انجیل دربارة پیامبری است که مقامش از حضرت مسیح(علینبینا و علیهالسلام) والاتر و تکمیل کنندة شریعت اوست و دارای ریاست روحانی و ابدی بشریت بود و موجب جلال و عظمت مسیح(علینبینا و علیهالسلام) میگردد و آن کس جز پیامبر اسلام یعنی حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) نیست.
بخش اول:
بشارت تورات
- بشارت اول: مژده موسی (علی نبینا و علیهالسلام) به بنیاسرائیل
- تطبیقهای نادرست
- بشارت دوم: درخشیدن کوه فاران
- بشارت سوم: الاغ سوار و شتر سوار
- بشارت چهارم: مژده حبقوق نبی (علی نبینا و علیهالسلام)
بشارت تورات
خداوند در هر زمان بر مردم حجتی تعیین میفرماید تا پیش او عذری نداشته باشند و به همین منظور پیغمبران را فرستاده و رسالت آنان را با معجزات تأیید کرده است. پیامبران هنگام مرگ وظیفه مردم را بعد از خود تعیین میکردند و آنان را به پیامبر بعد از خود- با یادآوری مشخصات- رهنمون میشدند تا آنان با اطمینان بیشتری به او ایمان آوردند و راه حق را بپویند.
بنابر همین اصل پیامبر با حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) که پس از او پیامبری نخواهد آمد علی(علیه السلام) را جانشین خود قرار داد و نبوت را پایان یافته معرفی کرد و به حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی جز آن که بعد از من پیامبری نیست.
خداوند در کتابهایی که به پیامبران قبل میفرستاد از آمدن پیامبر آخرالزمان خبر میداد به طوری که افراد مطلع در انتظار او بودند حضرت موسی یکی از پیامبران اولوالعزم در کتاب خود تورات به رسالت پیامبر عالیقدر اسلام (صلیالله علیه و آله) وبشارت داده و با یادآوری نشانههایی، آن گرامی را معرفی فرموده است. توراتهای موجود گرچه دستخوش تحریف قرار گرفته ولی هنوز قطعاتی در آن به چشم میخورد که گویای همان بشارت است.
ما در این جزوه بر آنیم که چند مورد را فشرده و کوتاه بیان کنیم.
بشارت اول
مژدة عیسی(علینبینا و علیهالسلام) به بنی اسرائیل
در سفر تقنیه از کتاب تورات باب 18 شمارة 15-22 سخن حضرت موسی(علی نبینا و علیه السلام) را چنین نقل میکند.
«یهود خدایت نبی را از قوم تو از برادرانت مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید او را بشنوید موافق هر آنچه در «حوریت» در روز اجتماع از یهود خدایت مسئلت نموده گفتی آواز یهود خدای خود را دیگر نشنوم و این آتش عظیم را دیگر نبینم مبادا که بمیرم. و خداوند به من گفت: آنچه گفتند نیکو گفتند نبی را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه با امر فرمایم به ایشان خواهد گفت. و هر کسی که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم کرد. و اما نبی که جسارت نموده به اسم من سخن گوید که به گفتنش امر نفرمودم یا به اسم خدایان غیر سخن گوید آن نبی البته کشته شود واگر در دل خود گویی سخنی را که خود نگفته است چگونه تشخیص نماییم هنگامی که نبی به اسم خداوند سخن گوید اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد این امری است که خداوند نگفته است بلکه آن نبی آن را از روی تکبر گفته است پس از او نترس»
در این جملات موسی(علی نبینا و علیه السلام) به بنی اسرائیل مژدة آمدن پیامبر بزرگی را میدهد که چنین صفاتی را دارا است:
1- از برادران موسی و قوم اسرائیل است.
2- همچون خود موسی است.
3- کلام خدا بر دهانش خواهد بود.
4- هر چه خدا به او امر فرماید ابلاغ خواهد کرد.
5- هر کس سخنانش را که از جانب خداست نشنود خداوند او را مؤاخذه خواهد کرد.
6- چیزی از جانب خود نخواهد گفت.
7- نشانة صحت ادعای آن پیامبر پیشگوئیهای مطابق واقع خواهد بود.
8- مخالفت با آن پیامبر خطرناک است اما اگر پیامبری به دروغ ادعا کند مخالفتش ترسی ندارد، پس از او نترس»
همة این صفات در جملات نقل شده موجود است و همه بر پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) تطبیق میکند، و ما به اختصار هر یک را توضیح میدهیم:
1- از برادران قوم اسرائیل است.
به طوری که قرآن مجید و نیز کتاب تورات و تاریخ شهادت میدهد، حضرت ابراهیم(علی نبینا و علیه السلام) دو پسر داشت، «اسماعیل» و «اسحاق». اسحاق(علی نبینا و علیه السلام) نیز پسری به نام یعقوب داشت که نام دیگر او اسرائیل است. حضرت یعقوب دوازده پسر داشت که ایشان پدران قوم بنیاسرائیل هستند. حضرت اسماعیل هم فرزندانی داشت که مانند خود آن جناب در سرزمین عربستان سکونت گزیده طایفة مهمی ازعرب را تشکیل دادند. این قوم برادران قوم بنیاسرائیل محسوب میشوند، زیرا پدر قابل افتخار هر دو طایفه حضرت ابراهیم از مردان بزرگ تاریخ است که مورد احترام یهود و نصاری و مسلمین میباشد و این دو طایفه از دو فرزند معروف و برومند او اسماعیل و اسحاق بوجود آمدهاند.
رسول گرامی(صلیالله علیه و آله) از نسل اسماعیل است و به همین جهت از برادران قوم اسرائیل محسوب میشود.
2- همچون موسی است.
پیامبر گرامی اسلام(صلیالله علیه و آله) همچون موسی دارای کتاب و معجزه بود و مراحلی مشابه حضرت موسی در زندگی طی کرد، یعنی با شمشیر قیام کرد و با کفار جنگید و بر آنها غلبه کرد.
3- کلام خدا بر دهانش بود.
بزرگترین معجزة رسول خدا(صلیالله علیه و آله) قرآن است که معجزة باقیه نام دارد، و هیچکس نتوانست و نخواهد توانست مانند آن را بیاورد، با این که این کتاب از حروف الفبای عربی تشکیل شده و خودکتاب از همة بشر میخواهد که مثل او بیاورند، کسی بر چنین کاری قادر نیست و قرنهاست که مخالفان با راه انداختن جنگهای سخت و صرف هزینههای سنگین با اسلام مبارزه کردهاند و هیچگاه نتوانستهاند مثل قرآن بیاورند. علت این موضوع آن است که قرآن مجید کلام خداست و این سخن از گونة سخنان بشر نیست که بشری بتواند مثل آن را بیاورد.
4- هر چه خدا به او امر فرماید او ابلاغ خواهد کرد.
پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) هر چه را شنیده بود به بشر ابلاغ فرمود، آن جناب تمام راههای نیکی و بدی را که از طریق وحی دریافت کرد به بشر نشان داد.
پیامبر (صلیالله علیه و آله) در حجهالوداع خطبهای ایراد فرمودند و در آن خطبه چنین فرمودند: «ای مردم شما را هر چه به بهشت نزدیک و از آتش دورتان سازد فرمان دادم و شما را از هر چه به آتش نزدیک و از بهشت دورتان کند بازداشتم»
قرآن مجید میفرماید: «و ما علیالرسول الا البلاغ المبین» (سوره عنکبوت، آیه 18) نیست بر رسول مگر رساندن روشن. پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) در راه تبلیغ دستورات الهی متحمل زحمتها و مشکلاتی شد و چون مأموریت الهی بود از هیچ چیز واهمه نداشت و در مقابل شکنجههای قریش ایستادگی کرد تا آنجا که حاضر شد از وطن مألوف خود (مکه) به سوی مدینه هجرت کند.
5- هر کس سخنانش را که از جانب خداست نشنود خداوند او را مؤاخذه خواهد کرد:
لازمة یک شریعت آسمانی این است که متخلف آن مجازات شود. در شریعت پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) برای عاصی و بزهکار مجازاتهای سختی تعیین شده است، و هر کس باید به سزای عمل خویش برسد.
قرآن میفرماید: «من یعمل سوء یجز به ولا یجد له من دونالله ولیاً و لا نصیرا و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنه» (سوره نساء، آیه 123 و 124)
کسی که عمل بدی انجام دهد سزا داده میشود و به جز خدا برای خود یاوری نمییابد، و کسی که عمل نیکی به جا آورد، مرد یا زن، و مؤمن باشد، آنان به بهشت داخل میشوند.
و نیز میفرماید: «و من یعص الله و رسوله فان نار جهنم خالدین فیها ابدا» (سوره جن، آیه 23) و آن که بر خدا و پیامبرش عصیان ورزد برای اوست آتش دوزخ که در آن جاویدان میمانند.
6- چیزی از خود نخواهد گفت.
پیامبر گرامی اسلام(صلیالله علیه و آله) هیچگاه از جانب خود چیزی نفرمود، و گاهی که سوالی از او میشد منتظر میماند تا وحی در رسد و پاسخ درست را از خداوند بگیرد.
قرآن در این زمینه میفرماید: لو ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» (پیامبر اسلام از روی هوای نفس سخن نمیگوید و سخن او جز وحی نیست» (سوره نجم، آیه 3 و 4).
7- نشانة صحت ادعای آن پیامبر پیشگوئیهای مطابق خواهد بود.
رسول گرامی اسلام به مدت 23 سال رسالت خود، بسیار پیشگوئی فرمودند که همه مطابق واقع بود، در قرآن مجید در سورة روم میفرماید: «الم- غلبت الروم فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سینغلبون» خداوند مغلوب شدن روم به دست دشمن (ایرانیان) و سپس غلبه بر پیشرفت رومیان وشکست دشمن را خبر میدهد، و همانطور واقع شد.
8- مخالفت با آن پیامبر خطرناک است.
پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) پس از اظهار رسالت خویش با مخالفان سرسختی روبرو شد که هر یک میکوشیدند از نفوذ و پیشرفت او جلوگیری کنند. اما پیامبر(صلیالله علیه و آله) با ایمان راسخ به دعوت خود ادامه داد و از هیچ چیز نهراسید، خداوند بزرگ دشمنان او را منکوب و خوار و ذلیل کرده تنها در جنگ بدر اولین جنگ اسلامی هفتاد تن از بزرگان قریش که سالها با پیامبر مخالفت ورزیده بودند هلاک شدند و در جنگهای بعد نیز پیشرفت واقعی با پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) بود تا مکه را فتح کرد و اسلام قوت و نیرو گرفت.
با توضیحات بالا روشن است که همة این صفات در پیامبر اسلام جمع بوده است و مسلماً آن گرامی همان پیامبر موعود تورات است، زیرا بعد از موسی(علی نبینا و علیه السلام) پیغمبری که همة این صفات را دارا باشد جز حضرت محمدبنعبدالله (صلیالله علیه و آله) نیامده است.
تطبیقهای نادرست
برخی از علمای یهود چنین پنداشتهاند که این مژده مربوط به یوشعابننون (علی نبینا و علیه السلام) است، در صورتی که همة این اوصاف با آن حضرت تطبیق نمیکند. مثلاً او از برادران قوم اسرائیل نیست بلکه از خود ایشان است، و نیز او مثل موسی نیست زیرا در آخر سفر تشنیه باب34: بند 10 پس از اشاره به نبوت او میگوید: «نبی مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که خداوند او را روبرو شناخته باشد مسیحیان هم ادعا میکنند که پیامبر موعود در تورات همان حضرت مسیح (علینبینا و علیهالسلام) است.
گفتار این عده نیز بیاساس است زیرا همة این صفات که از مشخصات پیامبر موعود در تورات است در عیسی(علینبینا و علیهالسلام) جمع نشده است. مثلاً:
1- عیسی از بنیاسرائیل بود نه از برادران اسرائیل
2- عیسی همچون موسی با دشمنان نجنگید و قیام مسلحانه نکرد و …
3- در انجیل فعلی میخوانیم که عیسی فرمود: «و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم لکن الان طاقت تحمل آن را ندارید» (یوحنا باب 16: بند 12) در این صورت چگونه بگویم او کسی است که هر چه به او گفته شد ابلاغ کرد و ….
4- بنابر انجیل موجود پیشگوئیهای حضرت مسیح تطبیق نمیکند زیرا انجیل (متی 12: 40) میگوید مسیح پیشگوئی کرد که سه شبانه روز در شکم زمین (قبر) خواهد ماند، اما به تصریح انجیل مرقس مسیح کمتر از این مدت در قبر درنگ کرد. انجیل مرقس در (آخر باب 15 و اول باب 16) میگوید: شب شنبه دفن شد و صبح یکشنبه وقت طلوع آفتاب دیدند قبرش خالی است!!
از آنچه گذشت نتیجه میگیریم که پیامبر موعود تورات فردی غیر از مسیح(علینبینا و علیهالسلام) است.
بشارت دوم: درخشیدن از کوه فاران
در سفر تشنیه میگوید: در این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنیاسرائیل برکت داده گفت یهود از سینا آمد و از سعیر برایشان طلوع نمود و از جبل فاران درخشید؟ در اینجا موسی(علینبینا و علیهالسلام) ظهور خود و نبوتش را در کوه «سینا» با ظهور پیامبری از کوه «سعیر» و پیامبری دیگر از «فاران» ذکر میکند.
کوه سینا محل سخن گفتن موسی(علینبینا و علیهالسلام) با خداست و کوه سعیر در سرزمین یهوده است که عیس(علینبینا و علیهالسلام) در آنجا مبعوث شد، و فاران در مکه است. دلیل این موضوع آن است که در کتاب تورات (سفر پیدایش 21:21) دربارة حضرت اسماعیل که محققاً به مکه آمد و آنجا را برای زندگی برگزید چنین آمده است: «در صحرای فاران ساکن شد» و معلوم است که کوه فاران همان کوه «حرا» است که پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) در آن به عبادت میپرداخت و نیز در همان جا برای اولین بار وحی الهی با نزول آیات اول سورة «علق» به او فرود آمد و آن گرامی به رسالت مبعوث شد.
بشارت سوم: الاغ سوار و شترسوار
اشیعای نبی رؤیای خود را این گونه شرح میدهد: «و چون سواران جفت الاغسواری و شترسواری را بینند» (باب 21 فراز 7)
بشارت فوق به یک «الاغسوار» و یک «شترسوار» است که اشیعای نبی آن را دیده است. وجه استدلال: به طوری که انجیل متذکر میشود و از تاریخ مسیحیت و قداست نعل خر عیسی و بنای کلیسای «الحافر» و نیز از ادبیات و هنر استفاده میشود، حضرت مسیح برای سواری از الاغ استفاده میکرده است. و نیز میدانیم که پیامبر گرامی اسلام(صلیالله علیه و آله) در زندگی معمولاً بر شتر سوار میشد، چون در عربستان شتر فراوان است، و برای پیمودن بیابانهای خشک و بی آب و علف آن سرزمین اسب و الاغ نمیتوان استفاده کرد. پس الاغسوار و شترسواری که اشعیای نبی(علینبینا و علیهالسلام) مشاهده کرده با این دو پیامبر بزرگوار، مسیح(علینبینا و علیهالسلام) و رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) تطبیق میکند.
بشارت چهارم: مژدة حبقوق نبی(علینبینا و علیهالسلام)
در جای دیگر کتاب مقدس میخوانیم: «خدا از یتمان آمد و قدس از جبل فاران. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملو گردید» (کتاب حبقوق نبی باب 3، فراز 3).
به طوری که در قاموس کتاب مقدس اشاره میکند «یتمان» یعنی صحرای جنوبی. و همانطور که معلوم است سرزمین عربستان در جنوب «بیتالمقدس» واقع شده: و نیز این سرزمین مقدار زیادی به طرف جنوب پیش رفته و شبیه جزیرهای شده است. قبلاً روشن ساختیم که «فاران» مکه است. پس این بشارت نیز به ظهور پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) دلالت دارد.
کلیه حقوق این نوشته متعلق به صاحب اثر است.
با حفظ نام مولف انتشار آن بلامانع است.
مهدی مستاجران
ثبت ديدگاه