• سرنوشت اناجیل یا عهد جدید 

  • 1- طراژان

  • 2- مارک اورل

  • 3- دسیوس

  • انجیل برتر

  • افسوس از انحراف

  • تحریفهایی که در انجیل نمایان است

سرنوشت اناجیل یا عهد جدید

سرگذشت عهد جدید

دانشمندان مسیحی معتقدند که مسیح(ع) کتاب آسمانی خود را به یادگار نگذاشته است بلکه پس از مدتی شاگردان وی به این فکر افتاد‌ه‌اند و سرانجام رساله‌هایی درباره گفتار و کردار مسیح(ع) نوشتند.

ولی متأسفانه از همان ابتداء آن رساله‌ها تا مدت سیصد سال دستخوش تصرفات امپراطوران خونخوار روم که هدفی جز تخریب اساس مسیحیت و اشاعه عقائد مردم موهوم و بت‌پرستی نداشتند واقع گردید. برنامه امپراطوران در آن مدت طولانی اثر عمیقی در اساس مسیحیت گذارد. سران مذهبی کشته و یا توقیف شدند، کتابهای دینی سوزانده شد، بدعت‌گذاران در مراکز دینی رخنه کردند، و به تعلیمات غیر صحیح در کلیسای آن روز پرداختند، اجتماعات دینی همه از هم پاشیده و نمازخانه‌ها را ویران کردند. و در واقع امپراطوران با فعالیتهایی که در آن 300 سال داشتند اساس مسیحیت را تار و مار کردند و ضربه‌های جبران ناپذیری به آن وارد ساختند به طوری که دیگر با وجود آن حوادث نسبت به کتاب مقدس و آن رساله‌ها نمی‌توان خوشبین بود.

اینک برای توضیح بیشتر به شرح حال چند نفر از امپراطوران می‌پردازیم:

1- طراژان

پس از آن که وی در سال 98 میلادی زمام امور را بدست خود گرفت سیاستش چنین اقتضاء کرد که مسیحیت را با برنامه صحیحی از میان بردارد و در آن‌باره موادی را جعل کرد و به مورد اجرا گذارد. مدت مدیدی آن قوانین اجرا می‌شد. قضات عموماً سعی می‌کردند که مسیحیان را به انکار مسیح(ع) و عبادات خدایان ترقیب نمایند و اگر در عقیده خود پافشاری داشتند به قتل می‌رسیدند، تا کار به جائی رسید که در سال 156 میلادی «پالی‌کارپ» یکی از مشهورترین ارکان و اعضاء کلیسا مقتول و در ازمیر سوخته شد.

2- مارک اورل

وی در نظر گرفت مسیحیت را به واسطه ظلم و تعدی نیست و نابود گرداند. روی این فکر در افریقا و قسمتهای دیگر امپراطوری، بسیاری از مسیحیان را کشت. طوفان وبا و قحطی، استیلای دشمنان و چیزهای دیگری که در زمان سلطنت این امپراطور، دامنگیر اهالی می‌شد مردم را بیشتر بر ضد مسیحیان تحریک می‌نمود و در همان موقع هر روز گروهی توقیف می‌شدند تا این که بهترین اشخاص در کلیسای «لیون» و «وین» و افراد دیگری که مؤسس کلیسا بودند توقیف گردیدند.

«متوروس» پسر «اتالوس» که در حقیقت پهلوان بزرگی در امور روحانی و شئون عظیم تقویتی برای کلیسا بود مورد شکنجه و ناراحتی شدیدی واقع گردید و عاقبت به وضع فجیعی جان سپرد.

3- دسیوس

عملیاتی که وی انجام داد به عقیده «میلر» دانشمند مسیحی از همه امپراطوران سابق برای نابود ساختن کلیسای مسیح(ع) مؤثرتر بود و در اثر آن که ناگهان جفا و تعدی خود را به مرحله اجرا گذارد مسیحیان بسیاری که منتظر این حادثه و ستم نبودند ایمان خود را به طور کلی انکار کردند.

آیا با چنین وضع، باز هم می‌توان به صحبت اناجیل و اصول مسیحیت اعتماد داشت و آنچه را فعلاً به نام کتاب مقدس می‌نامند همان نوشته‌های اصلی شاگردان مسیح(ع) دانست یا آن که هر شخص یا انصافی در اصالت و صحت آنها تردید خواهد کرد. شاهد زنده بر این که آنچه فعلاً به نام عهد جدید معروف است، اطمینان بخش و مورد وقوق نیست، آنست که قطعاتی از نسخه‌های قرون اولیه میلادی بدست آمده که به طور کلی با بعضی از فقرات انجیل فعلی منافات دارد. چنان که دکتر جان‌الدر (مبشر معروف آمریکایی در ایران) در باستان‌شناسی کتاب مقدس می‌نویسد: «در ویرانه‌های «اکسیر هینکوس) دو برگ پاپیروس بدست آمده که حاوی عباراتیست که به مسیح(ع) نسبت داده شده ولی بیشتر این سخنان با آنچه در کتاب عهد جدید می‌خوانیم تفاوت دارد».

پیدا شدن اوراقی از انجیل قدیم به خوبی نشان می‌دهد که اناجیل موجود تحریف شده و بعدها به وسیله پاپها و گروهی از پدران روحانی به این صورت در آمده است.

خلاصه باید گفت عهد جدیدی که پیوسته دستخوش حوادث و دستهای مرموز بوده به هیچ وجه قابل اطمینان و وثوق نیست و نمی‌توان آن را نوشته شاگردان مسیح دانست.

انجیل برنابا

انجیل برتر

تعداد اناجیل روز به روز افزوده می‌شد تا به یکصد و شصت عدد و شاید بیشتر از آن رسید بالاخره در زمان حکومت کنستانتین اول امپراطور روم که حدود چهار قرن بعد از میلاد حضرت مسیح(ع) است مقرر شد از میان اناجیل موجود تعدادی انتخاب و فقط همانا ملاک قرار گیرند.

پس از بحث و بررسی تعداد چهار انجیل و 23 نامه که با اهداف سیاست وقت هم تطبیق بیشتری داشت انتخاب وزیر عنوان «عهد جدید» نام گذاری و انتشار یافت. این چهار انجیل متی، مرقس، لوقا، یوحنا و دست نوشته‌ها عبارت بودند از: اعمال رسولان، 14 رساله پولس، رساله یعقوب، نامه‌های پطرس، نامه‌های یوحنا، نامه یهودا و مکاشفه یوحنا.

از میان اناجیلی که کلیسا آن را مردود دانست انجیل «برنابا» بود. برنابا از حواریون بزرگ حضرت مسیح(ع) بود او در پیشبرد دیانت مسیح(ع) زحمات زیادی را کشید. شخصیت این مبشر بزرگ در نزد مسیحیان به خوبی روشن و آشکار است. می‌توان گفت انجیل برنابا صحیحترین و نزدیکترین اناجیل به محتویات پیام حضرت عیسی(ع) است. علت این که چرا ارباب کلیسا این انجیل را نپذیرفتند بر ما معلوم نبود تا زمانی که یک سخت نسخه از این کتاب قرنها بعد (شاید در قرن شانزدهم) از کتابخانة شخصی پاپ اسکوتس بدست اسقفی به نام «فراموتیو» افتاد، مطالعة این انجیل سبب شد تا فراموتیو مسلمان شود. این انجیل بعداً به انگلیسی ترجمه شد و سپس به عربی و اینک به زبان فارسی هم موجود است.

بدون شک علت مخالفت کلیسا با این انجیل بر سر مباحثی بود که در تضاد با تبلیغات کشیشان در آن روزگار بود. انجیل برنا با مسئلة بهشت فروشی و خرید گناهان را که منبع درآمد سرشاری برا کلیسا و گردانندگان آن بود، منکر شده و اساس این خرافات را که مسئلة فدا شدن مسیح(ع) است و مطلوب شدن آن حضرت بود، از بین برده است. برنابا در انجیل خود صلیب شدن مسیح(ع) را با این جمله به طورکلی انکارمی‌کند و صریحاً می‌گوید: «یهودای؟ اشتباهاً، به جای عیسی مسیح به دار آویخته شد.» یعنی درست همان چیزی که قرآن کریم بدان (در سورة نساء آیة 157) اشاره می‌کند این انجیل، حضرت عیسی(ع) را یکی از بندگان خدا می‌داند نه خدا یا پسر خدا و چنین می‌گوید: «اینان که به شما بشارت می‌دهند که یسوع (عیسی) پسر خدا است فریب خورده‌اند و پولس نیز در شمار آنان است.» همچنین در انجیل برنابا به آمدن حضرت محمد(صلی‌الله علیه و آله) در چند جا تصریح شده و مردم را به ظهور آن حضرت بشارت داده است. پس باید به کلیسا حق داد که این کتاب را مردود اعلام کند و از دسترس این و آن دورش سازد.

افسوس از انحراف

سلام بر عیسی(ع)، سلام بر روح‌الله، سلام بر مسیح مبارک، سلام بر دامن پاک و مطهر حضرت مریم که با اعجاز الهی فرزندی چون عیسی بدنیا آورد و باز درود خدا بر پیامبری که در گهوارة عصمت فریاد کشید که من بندة خدایم، او کتاب آسمانی به من کرامت فرموده و مرا رسول امت قرار داده است.

آری او خود را قبل از اتهام فرزند خدا بودن با خدا بودن و یا فرزند این پدر و آن پدر بودن، ازهمة تهمتها و نسبتهای ناروا دور ساخت تا آیندگان حضرتش را جز بنده‌ای صالح و مطیع پروردگار ندانند و به رهبری او گردن نهند. افسوس که امروزه جامعة مسیحیت دچار انحراف شدید عقیدتی است و با تعالیم راستین آن حضرت فرسنگها فاصله گرفته است.

در دنیای کنونی میان ادیان آسمانی بیشترین پیروان را مسیحیت دارا است و اکثر مردمان کشورهای مترقی خود را پیرو آن حضرت می‌دانند و در سرتاسر عالم ارباب کلیسا حضور دارند و به امر تبلیغ دیانت مسیح(ع) مشغولند. از طرفی بیشترین جنایات تاریخ مخصوص در قرون اخیر از سوی همین کشورهای به ظاهر متمدن، بر بشریت تحمیل شده است در حال حاضر در بسیاری از جنگها و کشمکشهای موجود، شما مستقیماً دخالت آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و … را می‌بینید و یا غیر مستقیم شاهد تحریکات سوء و سیاستهای شیطانی آنها در اقصی نقاط دنیا هستید.

اگر غدة سرطانی اسرائیل، در فلسطین اشغالی بیداد می‌کند چه کسی جز آمریکا و انگلیس، عامل این فساد است. اگر بوسنی و هرزگوین، در آتش خشم صربها می‌سوزد آیا عامل اصلی آن امریکا و قدرتمندان اروپائی نیستند؟

اگر منطقة خلیج فارس، هر روز دستخوش توطئه‌ای است ، یک روز ایران گرفتار عراق می‌شود، روز دیگر کویت در چنگال دژخیم بغداد اسیر است، اگر اختلافات یمن و عربستان مطرح است و اگر در گوشه و کنار، امارات چنگ و دندان نشان می‌دهند دست چه کسی جز ابرقدرت امریکا با همراهی نوکران اروپائی‌اش در کار است؟ اینها همه مدعی پیروی از کسی هستند که به باور غلط خودشان مسیح(ع) «فدائی» است او خود را فدا کرده تا دیگران هر چه می‌خواهند بکنند.

شکی نیست او اگر عمر شریف خود را برای بشریت مصرف کرد، در جهت سعادت و صلح و آرامش انسانها بوده است نه جنگ و خونریزی و فساد! چگونه می‌توان خون میلیونها انسان بی‌گناه را ریخت و هر گونه ظلم و فساد را در عالم مرتکب شد و باز مدعی پیروی از پیامبر بود که هرگز دست تعدی به سوی کسی دراز نکرد و جز به صلح و آرامش فکر نمی‌کرد و خود را برای رهائی امت فدا نمود. کشورهای مدعی پیروی از مسیح(ع) این تناقض آشکار را چگونه پاسخ می‌دهند. بدون شک پیروان واقعی آن حضرت از این همه جنایات که بدست مدعیان دروغین انجام می‌شود سخت بیزارند.

مسلماً حساب مریدان حقیقی آن حضرت از حکومتهای جور و مستکبران متظاهر به مسیحیت جداست و روح بلند آن رهبران الهی چقدر خسته و دلگیر از این همه ظلم است و چقدر آرزومند است که ای کاش منجی عالم بشریت از پس پرده غیبت بیرون آید تا در کنارش به عنوان سرباز فداکار بر این همه فساد بتازد و بنیان ظلم و تباهی را برکند. و ما امروز در نظام مقدس جمهوری اسلامی، آرزوئی جز این نداریم که هر چه زودتر ریشه‌های جهل و فساد از جامعه بشریت بدست مبارک آقا امام زمان (عج) خشکیده شود و عدل جهانی جای ظلم و ستم را بگیرد و حکومت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) در روی کره زمین تشکیل گردد و پرچم اسلام ناب محمدی(صلی‌الله علیه و آله) بر فراز قاره‌های رفیع گیتی به احتزاز در آید به امید آنروز. «انشاءالله»

تحریفاتی که در انجیل نمایان است

سرانجام نفهمیدیم که حضرت عیسی(ع) از نظر مسیحیت چه کاره است؟ خداست؟ پسر خداست؟ شبان است یا برة خداست؟

براستی چه مسخره است که در جهانی که تجلییات زندة علوم، چشمها را خیره ساخته و بشر کنجکاو می‌خواهد هر چیزی را آنطور که هست بفهمد و بشناسد، پدران روحانی و مبشرین مسیحیت مردم را به سوی اوهام و افسانه‌ها دعوت می‌کنند و از گمراهان می‌خواهند که عیسی را در قلب خود وارد سازند! زیرا عیسی فدای گناهان بشر گردید و این عیسی همان خدا بود که به شکل بشر در آمد و سپس روی صلیب جان سپرد تا گناهان ما آمرزیده شود! در صورتی که اگر او خدا می‌بود، مگر نمی‌توانست بدون آن که به صورت بشر در آید گناهان ما را ببخشد یا ما را راهنمایی کند؟!

خنده‌دار است که پدران روحانی به دانشمندانی که سالها دربارة‌ یک مسئلة علمی به کاوش می‌پردازند، می‌گویند: بیایید معتقد شوید که: زمین ساکن است. زیرا کتاب مقدس چنین می‌گوید: بیایید به خدای واحد و در عین حال سه گانه ایمان بیاورید….! در صورتی که اگر تحقیق کنید پی می‌برید که حتی یک نفر مسیحی هم نمی‌تواند «تثلیث» را بفهمد و معنای آن را تشریح کند. چون مسئلة تثلیث و مرکب خدا بودن از پسر و پدر و روح‌القدس، اساس دین مسیحیت فعلی است، هر کس در صدد فهمیدن آن برآید در جواب او می‌گویند: تا مسیحی نشوی رمز آن را نخواهی فهمید؟ … واقعاً که مسخره است! در میان حواریون عیسای مسیح(ع) فقط برنابا است که حقیقت را گفته و البته مورد حملة مسیحی‌ها قرار گرفته است، زیرا این مرد خدا،‌آلت دست پدران روحانی سودجو نگشت و رسماً گفت: «اینان که به شما بشارت می‌دهند که یسوع(عیسی) پسر خداست، فریب خورده‌اند و پولس نیز در شمار آنانست» انجیل برنابا در واقع برای آن مطرود و مغفور مبشرین و پاپهای بزرگوار! قرار گرفته که با عقاید دیگران مخالفت کرده و نیز به ظهور پیامبر اسلام(صلی‌الله علیه و آله) بشارت داده است و به همین جهت مسیحیان به دستور پاپها و کشیشها از خواندن انجیل برنابا ممنوع هستند و اکثریت آنان اصولاً از وجود انجیل برنابا بی‌اطلاعند.

به کتاب مقدس سفر تکوین باب 32 بند 24 رجوع کنید و بخوانید که چگونه خدا با یعقوب کشتی می‌گیرد ولی زورش به او نمی‌رسد و چون صبح نزدیک شده بود و آمد و رفت شروع می‌شد سرانجام خدا ران یعقوب را گرفته و فشار می‌دهد و به او می‌گوید مرا رها کن زیرا فجر می‌شکافد، و یعقوب هم در جواب وی می‌گفت: تا مرا برکت ندهی تو را رها نمی‌کنم!؟

اینست نمونه‌ای از کارهای خدا مسیحیان! حال این دربارة خدا، اما ببینید این کتابها با پیامبران خدا چه کرده‌اند، در سفر پیدایش باب 19 بند 38-30 می‌نویسد: لوط شراب می‌نوشد و با دو دخترش هم بستر می‌شود و دخترانش از او آبستن می‌گردند!؟

و همچنین در کتاب 2 سرئیل سرگذشت شرم‌آوری را به داود نسبت می‌دهد که سزاوار نیست در این مقاله گفته شود….

تالیف: مهدی مستاجران

کلیه حقوق این نوشته متعلق به صاحب اثر است.

با حفظ نام مولف انتشار آن بلامانع است. مستاجران