-
طرفداران عقیده تثلیث
-
تثلیث سوغات منحرفان
-
بخشش گناه! و خرید و فروش بهشت!
-
افسانه صلیب
طرفداران عقیدة تثلیث
پس از 20 قرن هنوز مسیحیت نتوانسته مسألة تثلیث را که عقیدة خرافی و شرکآمیز است و در عین حال محور و اساس مذهب پولس (نه دین عیسی(ع)) به شمار میرود توجیه کنند: برای ما اثبات آن گاهی شکل مثلثی را میکشند و میگویند: چون یک مثلث سه ضلعی در عین حال واحد است، تثلیث هم عین وحدت است.
از این رو که مثلث مرکب از چند ضلع است و هر ضلع مثلث از شخصیت دو ضلع دیگر بیخبر است چنانچه هر ضلع مثلث هیأتی است مرکب از چند ضلع که نام همة آنها را «مثلث» نهادهاند و هیچ عاقلی آن را واحد حقیقی نمیداند و اصولاً خدایی که از هر گونه ترکیب منزه است به مثلث (شکلی که از ترکیب چند ضلع بوجود آمده) تشبیه کردن غلط است. زیرا ترکیب ویژه ممکنات و آفریدهشدهگان است و به هیچ وجه در ذات پاک خداوند امکان تصور ندارد. چون در این صورت این خدا، مخلوقی بیش نخواهد بود و به قدرت دیگری که اجزاء او را جمع و جور کند، نیازمند است.
و همچنین به بیان دیگر میگویند: همانطور که آب صورتهای مختلفی (مایع، منجمد، بخار) به خود میگیرد چه مانعی دارد خدا هم به صورت پدر و پسر و روحالقدس در آید. ولی غافل از آن که آب مرکب از اجزاء گوناگونیست که در اثر موقعیتها و شرایطی به شکلهای مختلف در میآید و این مثال با ؟ خداوند سازگار نیست. به علاوة لازمة این سخن و تشبیه این است که دست حوادث و تغییرات در ساحت مقدس خداوند هم، راه داشته باشد!؟
لازم به ذکر است که آنها این مطالب را از رموز کلیسا دانستهاند و میگویند که کسی نمیتواند به حقیقت آن دست پیدا کند پس این چه خدایی است که باید او را چشم و گوش بسته پرستش کرد این چه دینی است که از بیان ابتداییترین و ضروریترین مسائلش عاجز است!؟ و هنوز نتوانسته روشن سازد که چگونه سه خدا در یکی ادغام شده که هم سه گانه بودنش را حفظ کند و هم وحدتش را از دست ندهد.
تثلیث سوغات منحرفان
در تعلیمات حضرت مسیح هرگز مسئلة تثلیث وجود ندارد، بلکه خود آن حضرت فرمود: من خدا و بندة او هستم. عقیده به تثلیث از حدود قرن سوم به بعد در میان مسیحیان پیدا شد و بعضی گفتهاند این اعتقاد از عقیدة سه گانه پرستی هندوها وارد دیانت مسیحیان شده است خدایان سه گانه هندوها، برهما، فیشنو، سیفا میباشد.
در هر صورت تثلیث یکی از خرافاتی است که مسیحیت بعد از چند قرن مجبور میشود از آن دست بردارد و روزی خواهد آمد که از آنچه قرآن کریم در این باره میفرماید، پیروی کنند: «کسانی که گفتند: خدا همان مسیح پسر مریم است، مسلماً کافر شدهاند (ای محمد) بگو: اگر خدا اراده کند که مسیح پسر مریم و مادرش و هر که در زمین است، جملگی به هلاکت رساند چه کسی در مقابل خدا اختیاری دارد؟ فرمانروایی آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست، هر چه میخواهد میآفریند، و خدا بر همه چیز تواناست» و خداوند در جای دیگر میفرماید: «مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبرانی آمده بودند، و مادرش زنی بسیار راستگو بود، هر دو غذا میخوردند، بنگر چگونه آیات (خود) را برای آنان توضیح میدهیم، سپس ببین چگونه (از حقیقت) دور میافتند.» پس چگونه ممکن است کسی که مانند دیگران محتاج به غذا و سایر لوازم زندگی است، خدا باشد؟!
قرآن کریم، به مسیحیان در این زمینه چنین سخن میگوید: «ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید، و دربارة خدا جز (سخن) درست مگوئید. مسیح، عیسیبن مریم، فقط پیامبر خدا و کلمة اوست که آن را به سوی مریم افکنده و روحی از جانب اوست، پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگوئید (خدا) سه گانه است،باز ایستید که برای شما بهتر است، خدا فقط معبودی یگانه است، منزه از آنست که برای او فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست، و خداوند بس کارساز است.»
مطالب فوق کاملاً روشن میسازد که موضوع ترکیب در خدا و سه گانه پرستی اساس آسمانی ندارد و با عقیده به خدای واقعی سازگار نیست، و از ساختهها و افسانههای پدران روحانی میباشد. ما از خدای بزرگ توفیق حقگویی و حقجویی را برای همة مسیحیان خواستاریم.
نتیجه کلی
در نتیجه تتبع و تحقیق لازم و کافی در عقاید مسیحیت دربارة خدا، میتوان سه گروه عمده را در نظر گرفت:
گروه یکم: مردم عامی، مسلم است که این گروه مانند عامیان در ادیان و ایدئولوژیهای دیگر، از یک درک اجمالی دربارة معتقدات خود برخوردار بوده و تفصیل و دقت کارهای دیگر را به عهدة پیشروان خود انداختهاند، با حالت تقلید از آن پیشروان، خود را قانع میسازند، مسلم است که در اذهان مردم عامی مسیحیت نیز مفهومی از خدا دریافت شده و با گرایش و توجه به آن و با به جا آوردن اعمالی برای تقرب به آن، شکوفایی و رضایت روحی دارند، لذا حکم قطعی به مشرک بودن آنان صحیح نیست.
گروه دوم: متفکران و کسانی که از رشد مغزی در مسائل فلسفی و دینی برخوردارند، تا آنجا که ما توانستهایم با عقاید و سخنان این گروه چه در قلمرو ادبیات و چه در قلمرو فلسفهها، مخصوصاً در دورانهای پس از رنسانس آشنایی پیدا کنیم، اکثریت قریب به اتفاق آنان را یگانهپرست میبینیم اینان موضوع تثلیث را یا منکرند و یا مسکوت میگذارند و خارج از حیطه درک قرار میدهند.
گروه سوم: اشخاصی هستند که یکی از (نظرات) را دربارة تثلیث که در مبحث گذشته مطرح کردیم، میپذیرند. اینان هستند که از جاده توحید منحرفند و مورد توبیخ خداوندی در قرآن قرار گرفتهاند. بنابراین ما نمیتوانیم آنچه را که در انجیل یوحنا آمده است: «در اول کلمه بود و کلمه نزد خداوند بود و کلمه خداوند بود» را با همین مضمون خاص مورد اعتقاد همه مسیحیان تلقی کنیم.
بخشش گناه! و خرید و فروش بهشت!
با مراجعه به تاریخ روشن میشود معتقدات اغلب گروههائی که اکنون در دین مسیح(ع) هستند، از شخصی به نام «پولس» سرچشمه گرفته است پولس که سابقاً یهودی بود باعث شد حقایق انجیل اصلی که خداوند به حضرت عیسی(ع) وحی کرده بود از بین برود و خرافات و موهومات بتپرستان روم و یونان جایگزین آن شود. امروز نوشتههای پولس به نام «رسالات پولس رسول» موجود است و از کتابهای دینی مسیحیان به شمار میآید. پولس در مراسلات خود میگوید: عیسی(ع) پسر خداست و مقام خدائی را از پدر به ارث برده است! و این پسر به دستور پدر خود به زمین آمد تا با مردم زندگی کند و از اوضاع و احوال بشر آگاه شود ولی بعد بندگان یهودی بر پسر خدا شوریده و او را با بدترین وضعی بدار آویختند! و خداوند به خاطر زحمات و صدماتی که به پسر گرامیش وارد شد دلش به رحم آمد و از سر تقصیرات همه بندگان گذشت و همه تکالیف بندگان را لغو کرد! و تنها وظیفه مردم این شد که به عیسی پسر خدا ایمان بیاورند و او را دوست بدارند، زیرا هر کس عیسی را به جان و دل دوست بدارد همه گناهان او آمرزیده میشود!!
فدیه گناهان گرچه در زمان پولس یک مطلب ساده و بدون تشریفات بود ولی بعدها ارباب کلیسا و پدران روحانی، آب و رنگ تازهای بدان دادند.
در مسلک پولس تنها، خدای پدر و خدای پسر شناخته میشد. ولی پدران روحانی یک خدای دیگر به این دو افزودند که همان روحالقدس باشد و تعداد خدایان را به سه عدد رساندند.
و همچنین در مسلک پولس با مصلوب شدن عیسای مسیح(ع)، گناهان مردم خود به خود بخشیده میشد ولی پدران روحانی برای آمرزش گناهان مقرراتی تازه جعل کردند. مطابق این مقررات، لازم بود اول شخص مجرم نزد کشیش به گناه خود اعتراف کند سپس مقداری پول نقد یا نسیه به جانب پاپ تقدیم نماید تا گناهانش آمرزیده شود و این طور تعلیم داده میشد که وقتی کشیش جملة «من ترا میبخشم » را به کار برد و این کلمات از دهانش صادر شد خدا چارهای جز آمرزیدن و بخشش ندارد.
مسیحیت با این گونه خرافاتی که جعل کرد بسیاری از افراد را از تکامل اخلاقی و فضائل معنوی بازداشت و آنان را به تبهکاری و عقبافتادگی مبتلا ساخت.
اما قرآن کریم بر اساس فطرت، بشر را از گناه منع مینماید و آنان را به سوی کمال معنوی دعوت میکند و تبهکاران را بدون این که دست به خرافاتی بزند به توبه و بازگشت ترغیب نموده و اینچنین آنان را امیدوار مینماید: «هر که بدی کند یا به خویش ستم نماید سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزگار و رحیم مییابد» و آمرزش گناه را ویژة خدای بزرگ میداند:«پادشاهی آسمان و زمین خاص خداست، هر که را بخواهد میآمرزد و هر که را میخواهد عذاب میکند و خدا آمرزگار و رحیم است» آری با این مقایسة اجمالی به خوبی روشن میشود که قرآن دارای چه نوع مطالب پر ارزش و درخشانی است.
افسانة صلیب
مسأله به صلیب کشیدن حضرت عیسی(ع) بنا به استناد گفتهها و نوشتههای خود مسیحیان و انجیلهای موجود مشکوک و قابل انکار به نظر میرسد چرا که: اولاً، اناجیل چهارگانه که فعلاً رسمیت دارند و گواهی به مصلوب شدن حضرت میدهند همگی سالها بعد از حضرت مسیح(ع) به وسیلة شاگردان و یا شاگردان شاگردان آن حضرت نوشته شدهاند. ثانیاً: باز به گواهی خود اناجیل شاگردان آن حضرت در هنگام حملة دشمنان پا به فرار گذاردند و کسی در آن میان نبود که ببیند بر سر حضرت مسیح(ع) چه میآید.
ثالثاً: به گفتة مورخین مأمورینی که حضرت مسیح(ع) را دستگیر کردند گروهی از لشکریان رومی بودند که در اردودگاههای خارج شهر، انجام وظیفه میکردند و این گروه هرگز شخص عیسی(ع) را نمیشناختند و از آداب و رسوم ایشان اطلاعی نداشتند. رابعاً: حمله به محل حضرت عیسی(ع) شبانه انجام یافت و چه آسان است که در این گیر و داد شخص مورد نظر فرار کند و دیگری به جای او گرفتار شود. خامساً: در بعضی از اناجیل مانند انجیل برنابا رسماً مصلوب شدن عیسی را نفی کرده است و بعضی به وجود دو مسیح در تاریخ معتقدند یکی عیسای مصلوب و دیگری عیسای غیر مصلوب که میان آن دو پانصد سال فاصله میباشد.
بر اساس این اعتقاد باطل، مسیحیان روز خیالی مصلوب شدن حضرت عیسی را جشن گرفته و در آن مراسم ویژهای از جمله آتش افروزی برپا میسازند آنها این روز را عید پاک (فصح یا پسح) مینامند.
تالیف: مهدی مستاجران
کلیه حقوق این نوشته متعلق به صاحب اثر است.
با حفظ نام مولف انتشار آن بلامانع است. مستاجران
مرسي…
کيفيت سايت عالي….
ممنون بابت اين مطلب مفيد
با سلام
تشکر
تشکر فراوان
سلام به سايت ما هم سر بزنيد
تشکر فراوان
تشکر
tashakkor
تشکر
دم شما گرم….
تشکر فراوان
چقدر خوب
سپاس…
سلام.سايت ما رو هم ببينيد.
خيلي عالي…
ممنون از مطلب خوبتون اما میخواستم بگم حقانیت موضوع تثلیث و شرک آمیز بودن تفاسیری که از این موضوع وجود داره با هم متفاوت است. به عبارت دیگه نباید تفاسیر شرک آمیز رو مبنای دروغین بودن حقیقت تثلیث دانست.